mahsa

mahsa
 
mahsa
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 49
بازدید ماه : 88
بازدید کل : 25633
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



 

قرآن و مسيحيت/ منشا بعضى خرافات در مسيحيت

 

قرآن كريم منكر اين است كه مسيح ع اين آراء و عقايد (خرافى) رابه‏مسيحيان القاء نموده و آن را در بينشان ترويج كرده باشد، بلكه مسيحيان در اين عقايد دينى ازرؤساى خودتقليد كرده و هنوز هم مى‏كنند و بطور تعبد و كوركورانه تسليم دستورات ايشانند ورؤسا هم اين عقائد را از بت‏پرستان قديم‏گرفته بودند، همچنانكه قرآن كريم فرمود: و قالت‏اليهود عزيزابن الله و قالت النصارى المسيح ابن الله، ذلك قولهم‏بافواههم، يضاهون‏قول الذين كفروا من قبل، قاتلهم الله انى يؤفكون، اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابامن دون الله‏و المسيح ابن مريم، و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا لا اله الا هو سبحانه‏عما يشركون... (1).

و منظور از اين كفارى كه مى‏فرمايد يهود و نصارا از ايشان‏الگو گرفتند، نمى‏تواند عرب‏جاهليت و بت‏پرستى ايشان باشد كه معتقد بودند ملائكه دختران خدايند، براى اينكه اعتقاد يهود و نصارا به اينكه خدا فرزند دارد از نظر تاريخ قديم‏تراز ايامى است كه با عرب جاهليت‏تماس پيدا نموده،


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت

[ سه شنبه بیست و چهارم آذر 1388 ] [ 13:46 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/مسيح شفيع نزد خداوند، نه خونبهاى گنهكاران

قرآن و مسيحيت/مسيح شفيع نزد خداوند، نه خونبهاى گنهكاران

 

نصارا معتقدند كه مسيح با خون پر بهاى خود جرائم ايشان را عوض‏داده و به همين‏جهت لقبفادىبه آن جناب داده، گفته‏اند: بعد از آنكه آدم نافرمانى خدا كردو از شجره‏ممنوعه در بهشت‏خورد، خطاكار شد و اين خطاكارى او به ارث در همه فرزندانش بماند، درنتيجه ذريه او مادام‏كه توالد و تناسل كنند، خطاكار مى‏زايند و جزاى خطيئه هم عقاب درآخرت و هلاك ابدى است كه‏خلاصى و فرار از آن ممكن نيست با اينكه خداى تعالى رحيم‏و عادل است.

و لذا اشكالى لا ينحل در اينجا پيدا شد و آن اين است كه‏اگر آدم و ذريه او را به جرم‏خطاهايش عقاب كند، با رحمتش منافات دارد، چون همين رحمتش او را واداشت كه‏ايشان راخلق كند و اگر ايشان را بيامرزد با عدالتش منافات دارد (چون در اين صورت خوب و بد را به يك‏چوب رانده) وعدالت اقتضاى آن ندارد، بلكه اقتضا مى‏كند بين آن دو را فرق بگذارد، مجرم‏خطاكار را به جرم و خطايش عقاب، و نيكوكار مطيع را به پاداش نيكى‏ها و اطاعتش ثواب‏دهد، البته اين نظريه بيشتر كشيش‏ها است و گرنه بعضى‏هاچون كشيش (مار اسحق) هستندكه تخلف در مجازات مجرم و خطاكار را جائز مى‏دانند و به عبارت‏ديگر مى‏گويند خلف وعده‏جائز نيست، ولى خلف وعيد و تهديد جائز است.

اين اشكال از اول خلقت تا زمان عيسى ع لا ينحل مانده بود، تا آنكه خداوندآن را به بركت مسيح حل كرد، به اين نحو كه مسيح كه فرزند خدا و خود خدا بود، در رحم‏يكى ازذريه‏هاى آدم يعنى مريم بتول حلول كرد و از او متولد شد، همانطور كه يك انسان از انسان ديگر متولد مى‏شود و از اين نظر يك انسان تمام عياربود، چون از انسانى متولد شده بود، ولى از نظر ديگر يك معبود كامل بود، براى اينكه فرزند الله بود و معلوم‏است كه پسر الله همان‏الله تعالى است و از همه گناهان و خطايا معصوم است.

 


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ دوشنبه بیست و سوم آذر 1388 ] [ 22:50 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/ تثليث مسيحيت و قرآن

قرآن و مسيحيت/ تثليث مسيحيت و قرآن

 

احتجاج قرآن بر ضد مذهب تثليث

قرآن وقتى وارد در احتجاج‏عليه تثليث مسيحيت مى‏شود، آن را از دو طريق ردمى‏كند.

اول - از طريق بيان عمومى‏، يعنى بيان اين معنا كه بطوركلى فرزند داشتن بر خداى‏تعالى محال است و فى نفسه امرى است‏ناممكن، چه اينكه فرزند فرضى، عيسى باشد يا عزيرو يا هر كس ديگر.

دوم - از طريق بيان خصوصى و مربوط به شخص عيسى بن مريم‏و اينكه آن جناب نه‏پسر خدا بود و نه اله معبود، بلكه بنده‏اى بود براى خدا و مخلوقى بود از آفريده‏هاى او.


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ دوشنبه بیست و سوم آذر 1388 ] [ 20:10 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/ - مقام حضرت عيسى عليه السلام در درگاه خداوند سبحان

قرآن و مسيحيت/ - مقام حضرت عيسى عليه السلام در درگاه خداوند سبحان

 

عيسى‏ع بنده خدا - پيامبر خدا - (1) و رسول به سوى بنى اسرائيل (2) و يكى از پيامبران اولى العزم و صاحب شريعت بوده و كتابى به نام انجيل داشت (3)، خداى تعالى نام او رامسيح عيسى نهاد (4) وكلمة‏اللهوروحى از خداخواند (5)، و داراى مقام‏امامت (6) و از گواهان‏اعمال (7)، و بشارت دهندگان به آمدن‏پيامبر اسلام بود (8)، وجيه و آبرومند در دنيا و آخرت و، و از اجتباء شدگان‏و از صالحان بود (11)، مبارك بود هر جاكه باشد، زكى و مهذب بود، آيتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود واحسانگرى به مادرش، و از زمره كسانى بود كه خداى تعالى به ايشان سلام كرد (12) و از كسانى بود كه خدا كتاب‏و حكمتش آموخت. (13)

------------------------------

(1) سوره مريم، آيه 30.

(2) سوره آل عمران، آيه 49.

(3) سوره احزاب، آيه 7، سوره شورا، آيه 13، سوره مائده، آيه 46.

(4) سوره آل عمران، آيه 45.

(5) سوره نساء، آيه 171.

(6) سوره احزاب آيه 7.

(7) سوره نساء، آيه 159، سوره مائده، آيه 117.

(8) سوره صف، آيه 6.

(9) سوره آل عمران، آيه 45.

(10) سوره آل عمران، آيه 33.

(11) سوره انعام، آيه 85 - 87.

(12) سوره مريم، آيه 19 - 33.

(13) سوره آل عمران، آيه 48.

 

اينها كه گفته شد بيست و دو خصيصه از مقامات ولايت بود وتمامى اوصافى كه خداى‏تعالى اين پيامبر بزرگوارش را بدان ستوده و رفعت قدر داده، در آن خلاصه مى‏شودو اين بيست‏و دو صفت دو قسم است: بعضى از آنها اكتسابى است، مانند رسيدن به مقام بندگى و مقام قرب‏و صلاح وبعضى‏ها موهبتى و اختصاصى است كه ما هر يك از اين صفات را در موضع مناسبش‏در اين كتاب به مقدارى كه فهممان‏يارى مى‏كرد شرح داديم و خواننده مى‏تواند به مظان آن‏مراجعه نمايد.

 

منبع:

علامه سيد محمد حسين طباطبايى ترجمه الميزان ج 3 صفحه 444


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت

[ یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ] [ 18:2 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/ داستان عيسى و مادرش(ع) در قرآن چگونه است

قرآن و مسيحيت/  داستان عيسى و مادرش(ع) در قرآن چگونه است

 

مادر مسيح نامش مريم دختران عمران بود، مادر مريم به‏وى حامله شد و نذر كرد فرزنددر شكم خود را، بعد از زائيدن محرر كند يعنى خادم مسجد كند، و او در حالى‏اين نذر رامى‏كرد كه مى‏پنداشت فرزندش پسر خواهد بود ولى وقتى او را زائيد و فهميد كه او دختر است، اندوهناك شدو حسرت خورد و نامش را مريم يعنى خادمه نهاد، پدر مريم قبل از ولادت او ازدنيا رفته بود، بناچار خود او دخترش را در آغوش‏گرفته به مسجد آورد و او را به كاهنان مسجدكه يكى از آنان زكريا بود تحويل داد، كاهنان در باره كفالت مريم با هم‏مشاجره كردند و درآخر به اين معنا رضايت دادند كه در اين باره قرعه بيندازند و چون قرعه انداختند زكريا برنده شدواو عهده‏دار تكفل مريم گشت تا وقتى كه مريم به حد بلوغ رسيد، در آن اوان، زكريا حجابى‏بين مريم و كاهنان برقرار نمود و مريم در داخل آن حجاب مشغول عبادت بود و احدى بجز زكريابر او در نمى‏آمد و هر وقت زكريا بر او در مى‏آمد وداخل محراب او مى‏شد، رزقى نزد اومى‏يافت، روزى از مريم پرسيد: اين رزق از كجا نزد تو مى‏آيد: گفت: از نزدخدا و خدا به‏هر كس بخواهد بدون حساب روزى مى‏دهد و مريم ع صديقه و به صمت‏خدا معصوم‏بود، طاهره بود، اصطفاء شده بود،

محدث و مرتبط با ملائكه بود. ملكى از ملائكه به او گفت كه‏خدا تو را اصطفاء و تطهيركرده، مريم از قانتين بود و يكى از آيات خدا براى همه عالميان بود.

اينها صفاتى‏است براى مريم كه آيات زير بيانگر آن است (1).

بعد از آنكه مريم به حد بلوغ رسيد و در حجاب (محراب) قرارگرفت، خداى تعالى روح‏را (كه يكى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شكل بشرى‏تمام عيار دربرابر مريم مجسم شد و به او گفت كه فرستاده‏اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى رافرستاده تا به‏اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به اينكه به زودى ازپسرش معجزات عجيبى ظهور مى‏كندو نيز خبر داد كه خداى تعالى به زودى او را به‏روح القدس تاييد نموده، كتاب و حكمت و تورات و انجيلش مى‏آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائيل گسيلش مى‏دارد،


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ] [ 18:0 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/عيسى عليه السلام گفته‏ها و واقعيت

قرآن و مسيحيت/عيسى عليه السلام گفته‏ها و واقعيت

 

قرآن كريم خاطرنشان ساخته كه عيسى عبدى بود رسول، واينكه هيچ چيزى جز اين‏ادعا نمى‏كرد و آنچه به وى نسبت مى‏دادند خود او ادعايش را نكرده و با مردم‏جز به رسالت‏خدا سخنى نگفته، همچنانكه قرآن اين معنا را در آيه زير صراحتا از آن جناب نقل كرده‏مى‏فرمايد: و اذ قال الله يا عيسى ابن مريم ء انت قلت للناس اتخذونى‏و امى الهين من دون‏الله؟ قال سبحانك ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق، ان كنت قلته فقد علمته‏تعلم ما فى‏نفسى و لا اعلم ما فى نفسك، انك انت علام الغيوب، ما قلت لهم الا ماامرتنى به: ان اعبدوا الله ربى و ربكم، و كنت عليهم‏شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى‏كنت انت الرقيب عليهم و انت على كل شى‏ء شهيد، ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفرلهم‏فانك انت العزيز الحكيم، قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم (1).

و اين كلام عجيب كه مشتمل‏بر عصاره‏اى از عبوديت و متضمن جامع‏ترين نكات ادب

------------------------------

(1) زمانى كه خداى تعالى مى‏گويد اى عيسى بن‏مريم آيا تو، به مردم گفته‏اى كه اى مردم به جاى‏خدا مرا و مادرم را دو معبود براى خود بگيريد؟ عيسى جواب مى‏دهد! منزهى‏تو اى خدا، مرا نمى‏رسيد كه به‏مردم چيزى را بگويم كه حقم نبود و به فرض هم گفته باشم تو بدان آگاهى، چون تو مى‏دانى آنچه در نفس‏من است و من نمى‏دانم آنچه در نزد تو است، زيرا تو علام الغيوبى، من به مردم نگفتم مگر همان‏دستورهائى‏كه تو، به من دادى و آن اين بود كه اى مردم خداى تعالى پروردگار من و پروردگار خود را بپرستيد، مادام‏هم‏در بين ايشان بودم شاهد رفتارشان بودم، ولى بعد از آنكه مرا گرفتى خودت مراقب وضع آنان بودى و تو برهرچيزى شاهد و ناظرى، حال اگر عذابشان كنى كسى حق اعتراض ندارد، چون بندگان خود را عذاب كرده‏اى‏و اگر بيامرزى‏باز هم اعتراضى نيست، چون تو هم عزيزى و شكست‏ناپذيرى و هم كار به حكمت مى‏كنى، خداى تعالى مى‏فرمايد امروزروزى است كه راستى راستگويان به آنان سود مى‏رساند. سوره مائده، آيه‏116 - 119.


موضوعات مرتبط: قرآن و مسیحیت
ادامه مطلب

[ یکشنبه بیست و دوم آذر 1388 ] [ 17:59 ] [ سید سجاد ادیانی ]

آرشیو نظرات

قرآن و مسيحيت/تقديس حضرت مسيح (ع) از عقايد خرافى

قرآن و مسيحيت/تقديس حضرت مسيح (ع) از عقايد خرافى

 

ما كان لبشران يؤتيه الله الكتاب و الحكم و النبوة ثم يقول للناس كونوا عبادا لي من دون الله و لكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون (79) و لا يامركم‏ان تتخذوا الملائكة و النبيين اربابا ا يامركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون (80)

ترجمه آيات

هيچ بشرى را نسزد كه خداى تعالى كتاب و حكم و نبوتش‏داده باشد آنگاه به مردم بگويد به جاى‏خدا مرا بپرستيد و ليكن چنين كسى اين را مى‏گويد كه اى مردم‏بخاطر اينكه كتاب آسمانى را تعليم‏مى‏دهيد و درس مى‏گيريد ربانى باشيد كه جز خدا به ياد هيچكس ديگر نباشيد (79).


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 17 تير 1391برچسب:, توسط mahsa